جمعه پنجم مهر ۱۳۹۲ | 22:25 | مامان فرشته -
این روزها مشغول پرستاری از همسر هستم و حسابی هم کلافه و خسته ام از طرفی بچه ها دم دقیقه با هم دعوا میکنند از طرفی من طاقتم کم شده دیروز همسر رو دکتر بردم ظاهرا زیاد بیماریشان سخت نیست اما دردی که میکشد خیلی مظلومش کرده و من ناراحتم وقتی مرد خانه همش خوابیده باشد خیلی سخت است از طرفی دلم نمیخواهد اطرافیان جور کارهایمان را بکشند برای همین همسر امروز در عین بدحالی دوبار مجبور شد از خانه بیرون برود و کمردردمن هم خیلی شدید شده است روزگار است دیگر پستی و بلندی بسیار دارد این روزها خیلی بد شده بودم و میدانم که بدم اما چاره نفسم نمیکنم و دم دقیقه غر میزنم خدایا مرا ببخش و دوباره با طلوع خورشید فردا آرامش را به خانه کوچک ما و همه آنهایی که طالب آرامشند مهمان کن.یا رب العالمین