امروز عزمم رو جزم کردم که عکس دندون رو ببرم دکتر ببینه صبح که بیدار شدم چایی که دم شد و همسر و پرنسس کوچک راهی شدند منم لنگ لنگان کارها رو انجام دادم برنج خیسوندم.دو تا پتو مسافرتی انداختم تو ماشین . دختر وسطی بیدار بود چند تا کار بهش سپردم ضد آفتابم زدم شال و کلاه کردم بعد از مدتها پیاده از خونه زدم بیرون اولش پاهام تنبلیشون میشد بعد اوکی شدن تا مطب دکتر کمتر از ۲۰دقیقه پیاده روی هست خیابونها خلوت و هوا بسیار دلچسب .توی مطب یه ۲۰دقیقه معطل شدم و باز پیاده برگشتم به خودم گفتم اگه تا سر خیابان ساعت زیر نه و نیم بود برم به مادر سری بزنم و اینطوری شد که رفتم تا مادر و خواهری که شیفت بود دارن صبحونه میخورن.رفتم حموم رو گرم کردم مادر اکراه داشت اما بالاخره راضی شد بردمش حموم و بعد موهاشو شونه کردم و بافتم و دست و صورت و پاهاش رو مرطوب کننده زدم و لباساش انداختم ماشین و یه چایی هم دادمش که گرمش بشه میخواستم برگردم نگاهش ملتمسانه بود اما من چاره ای نداشتم گفتم شب میام دوباره و دوباره لنگ لنگان اومدم خونه ناهار رو سریع پختم و خوشحال از اینکه امروزم کمی بهتر از دیروزم گذشته اومدم اینجا ریاکاری کنم و ثبت کنم.پرنسس برگشته و حالش گرفته بود خوب شد خواهرهاش،رفتن و متوجه شدن واسه نمره یه درس هست که نمره متوسط گرفته؛باهاش حرف زدن رفت دوش گرفت این عادتش به خودم رفته وقتی دلم گرفته دوش آرومم میکنه .هنوز هم غمناکه معلم این درس رو خیلی دوست داره اما خوب پیش میاد هر چی هم درسخون باشی باز بعضی وقتها بی دقتی و صد تا عامل جسمی و روحی باعث میشه امتحان رو خوب ندی .فدای سرش.
-اداره همسر کلا ۷تا کارمند داشت یکیشون بعد ۲۲سال کار مرخصی بدون حقوق گرفته و رفته سر کار خصوصی ؛و یکی دیگه داره میره و یکی هم قبلا رفته بود الان فقط ۴نفرند خوب با این وضعیت حقوق ،کار کردن تو سیستم دولتی دیگه خنده داره کاش همسر هم .....
_وقتی یه مشکلی رو مطرح میکنی اینقدر انتقاد میشنوی که دیگه ترجیح میدی سکوت کنی حالا همه معترض میشن چرا حرف نمیزنی .به کدام ساز باید رقصید؟هیچ سازی والله.
_مامان در طول شب تمام وسایلی که مرتب میکنم رو بهم میریزه بعد شب من و اون تنهاییم صبح میگه نمیدونم کی وسایلم رو بهم ریخته ؟
- شوهر خواهرم یه ماه پیش یه عروس هلندی تو مدرسه پیدا کرده بود چند روز پیش صاحبش پیدا شد خواهرم میگه تا خانومه اومد عروس هلندی گفت سلام سنجد و پرید رو شونه خانومه. خانومه معادل قیمت عروس هلندی مژدگانی میخواسته بده که خواهرم و همسرش قبول نکردن ظاهرا شش ساله پرنده رو داشتن.خواهرم مرتب میگفت این صاحبش خانومه چون موقع نماز میاد روی شونه خواهر مینشسته و خواهر هم بر خلاف من فوبیای هر موجود زنده ای داره .البته همه خواهرهام جز من کلا من یه باگ در خانواده ام.