روز پنجشنبه ظهر که از فرودگاه به طرف خونه حرکت کردیم و تقریبا یکساعت قبل غروب رسیدم خونه و آنقدر خسته بودم که دوش گرفتم و نماز و شام مختصر و خواب تلفنم هم طبق معمول روی حالت پرواز .صبح هم نمازم رو که خوندم خوابیدم ساعت ۹که بیدارشدم با دیدن دخترها که داشتند شبکه خبر میدیدند و زیر نویس شبکه خبر در شوک بزرگی فرو رفتم .هر انسان آزاده و وطن دوست و اخلاق مداری غصه دار میشه که یکی به حریم کشورش تعرض کنه و من از دیروز خیلی غصه دار بودم همسر برای جشن غدیر بچه ها کلی خوراکی خریده بود به سختی به تعداد فرزندان فامیل دو طرف بسته غدیر آماده کردیم و بسته ها رو دیشب به دست بچه ها رسوندیم اما همه مون غمی بزرگ کنج قلبمون لونه کرده بود خونه بابا هم بساط غذای روز عید برپا بود هوا بشدت گرم و منزل پدر شلوغ دیگهای خورش،و کیسه های برنج و لپه و....در حیاط بزرگ پدر و تعداد زیادی اهل دل که مشغول بودند ولی من چرا اینقدر ناتوان بودم برگشتم خونه و تا الان کلافه ام.و حتی ذره ای کمک نکردم .
رفتم دوش گرفتم و قهوه خوردم و مسکن 'کمی بهترم بقیه بسته های عید رو آماده کردم که فردا طبق روال ۹سال گذشته بدست فرزندان همکاران برسانم.
خدایا کشورم را مردم سرزمینم را آب و خاک و هوای وطنم را به خودت میسپارم خدایا یاریمان کن باهم متحد و همدل و همزبان باشیم و بدانیم جز خودمان هیچ غریبه ای برای ما قدمی بر نمیدارد که امروزه منفعت طلبی آفت بزرگ جامعه بشریست .
دوستان عزیزم در هرجای این کره خاکی هستید سلامت و در پناه ایزد منان باشید. و از ته دلم آرزو میکنم هر چه زودتر اوضاع عادی بشه تا حال دل همه مون بهتر بشه .انشاالله
دوستتون دارم.