سلام چقدر دلتنگ اینجا بودم از آخرین پستی که گذاشتم دیگه بلاگفا باز نشد از همه بی خبر بودم و چقدر سخت گذشت .با وجود آرامش اینجا و نبود هیچ خبری دوربر ما اما حتی یک شب راحت نخوابیدم گوشی بدست هر یکساعت بعضی وقتها هر نیم ساعت از خواب میپریدم منبع خبری که نداشتم میرفتم سرچ میکردم صفحه ها باز نمیشد اما سرتیترها میومد .میخواستم توی بلاگ اسکای وبلاگ بسازم نمیشد .دلم برای هموطنانم برای کشورم برای ترس کودکانمان برای دلنگرانی افرادی که دور از وطن بودن اما خانواده هاشون اینجا بودن و بی خبری و....آتش میگرفت.تقریبا هیچ جا نرفتم هیچ کار مفیدی نکردم کمترین امور منزل و پرستاری از مادر در حد رفع رجوع ؛
توی دورهمی ها نرفتم توی کنج خونه کز کرده بودم و از رنج مردم رنجور بودم .اوضاع دخترا هم همین بود گاهی خشمگین گاهی غصه دار و پیگیر ،خوشحالم که فرزندانم نسبت به رنج بقیه بی تفاوت نیستند .در این چند روز که فانی بودن این دنیا و روزگار بیشتر ملموس میشد بعد از دوهفته به همسرم پیشنهاد دادم به پدرم سر بزنم آرامستان در سکوت بود و فقط خانواده جوانی که هر دفعه در هر زمانی که میرم تا بر مزار جوانشان هستند انگار آنجا منزلگاه دومشون هست هیچکس دیگری نبود با پدر سلام و علیک کردم و سلام دخترهایم رو بهش رسوندم و بعد به انبوه ردیف های منظم و نامنظم ،سایبان دار و بی سایبان ؛سیمانی و مرمری ؛با عکس و بدون عکس و....خیره شدم ده سال بیشتر من تک تک این اسامی رو ثبت کرده بودم وشاید خیلی بیشتر از اعضا خانواده هایشان در مورد علت و نحوه رفتنشون و ...تحقیق کرده بودم تا اطلاعات درست وارد سیستم کنم و در نهایت ببینیم در کدوم علتها میشه مداخله کرد که دیرتر اتفاق بیفته و...و با خودم فکر کردم در بین انبوه آرام گرفتگان چه تعدادشون براثر جنگ رفته اند که درصد ناچیزی میشد آنها هم داوطلبانه و خود خواسته در راه وطن . و بعد به اونهایی که سرنوشتشون غم انگیز تر بود فکر کردم یکیشون تمام دار و ندارش رو فروخته بود و همه کارهایش رو انجام داده بود که با همسر و دو فرزندش مهاجرت کنند و خیلی ها هم به حال و روزگارش غبطه میخوردند همسر زیبا فرزندان سالم وضعیت مالی عالی و در مسیر فرودگاه جهت مقدمات اولیه مهاجرت به ماشین آبیاری شهرداری دروسط شهر برخوردکرد و تمام.
پس همه چیز در اختیار من و شما نیست در حالیکه فکر میکنیم دنیا توی دستهای ماست ناگهان ورق بر میگردد تا هستیم زندگی کنیم خوب زندگی کردن شریف و درست و پاک ،خودخواهی به قیمت رنج بقیه زیبا نیست و از اصول اخلاق بدور هست ذهنم مشوش هست میدانم نوشته هایم انسجام ندارد اما دلم میخواد بعد از همه این لحظات تلخ، یه بارقه امیدی ته دلم روشن بشه از حالا به بعد برای کوچکترین لحظه های خوب شکرگزار باشم .ببخشم مهربان باشم صبور باشم قدردان حضور عزیزانم باشم قدردان دوستان مجازیم که دلنگرانم بودند و من بعد از چند روز الان تونستم بنویسم.قدردان شب آرومی که سر به بالشت میگذاشتم
دوست عزیزی که همراه با عزیزانتون به وطن برگشتید و تمام کار و زندگیتون رو در دوردست ها با تمام مشغله ها و مسائل سخت خانوادگی رها کردید و مامن امن و آرزوی بسیاری از جوانان امروزی رو چقدر بی باکانه ترک کردید تا دردی از آلام این مردم رو تسکین بدهید وجودتان باعث افتخاراست. این کشور به یمن وجود شما سرزنده و بالنده تر خواهد بود و من چقدر شرمسارم که در برابر عظمت روح شما کاری از دستم بر نمیاد سلام گرم من وخانواده ام را به خانواده فرهیخته تان برسونید که روشنی قلب ما در این روزهای تاریک شدید .
دختران قشنگ و خوش قلب مجازی من ؛ببخشید دلنگران شدید ما خوبیم و هرشب برای شما آرزوی سلامتی داشتم خوشحالم که سالم هستید .براتون روزهای قشنگ آرزو میکنم .
در پناه خدا باشید.