سه شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 13:54 | مامان فرشته -
تسخیر شده ام سه روزه سرکار نرفته ام اما کارها رو پیگیری میکنم انگار توی اداره ام اما نیستم فقط،مرخصی ام رو سوزوندم توان سرپا بودن ندارم کارها هم که هماهنگیست و تلفنی با وجودی که حوصله اش نیست باید سر وقت انجام بدم . پیش پدر هم نرفته ام دیدنش در ان وضعیت دلم رو به درد میاره و زجر میکشم خدایا پناهمون باش پناهمون باش که بابا خودش نفس بکشه تقلایش نابودم می کند .خدایا من که بنده روسیاهم تو را به خوبان درگاهت امید رو به قلبمون برگردان.