دیروز عصر که با دوتا از آبجی ها رفتیم به بابا سر بزنیم بی نهایت هوا شرجی بود اینقدر گرم که نفسم داشت بند میومد بعد از ما هم بقیه اومدن عین یه دورهمی که همیشه پدر ومادر شمع مجلس بودن اما این بار پدر در آسمانها و مادر کنار مزار پدر ،این دلبستگی قدیمی ها به همدیگه با وجود همه تلخی و شیرینی های یه زندگی مشترک بیش از ۵۰ واندی سال برام قابل احترامه و چشمهای اشک آلود و مظلومانه مادر خیره به عکس پدر .
من زودتر برگشتم خیس عرق بودم ولی آبجی بزرگه کنار بقیه موند تا رسیدم خونه در حیاط که باز شد خواستم برم دوش بگیرم که دختر کوچیکه توی حمام بود و چند لحظه بعد هم بسلامتی برق رفت و گل بود به سبزه آراسته شد خوبیش این بود هوای خونه بخاطر روشن بودن کولر هنوز قابل تحمل بود دیگه نا نداشتم شب قبلش هم به تیمارداری آقا خرگوشه سپری شده بود و قشنگ وسط هال در حال خواب و بیهوشی دراز کشیدم .
ساعت از نه گذشته بود که بلند شدم دوباره رفتم با سرنگ به خرگوشه آب دادم کم کم شروع کرد به غذا خوردن دیروز همسر رو فرستادم براش یونجه بگیره شاید بخوره همسر گرمش بود منم گفتم خوب اگه نیاری از ناهار خبری نیست و اینگونه بود که تا همسر رفت یونجه بخره منم براش ته چین گذاشتم.
خدا رو شکر بالاخره آقای خرگوش بهتر شد و الان که اومدم پیش مادر زنگ زدم دختر کوچیکه گفت در باغچه مشغول تونل کندن هست .که خندیدم گفتم خوب خدا رو شکر .حداقل بهتر شده و پرستاری چند روزه جواب داد.
امروز هم همسر رو فرستادم ماهی گرفت و ماهی شکم پر پختم و تند تند سفره انداختم تا همسر رسید ناهار خورد و من رو رسوند پیش مادر.
خدا رو شکر اوضاع مادر هم بهتره.امروز صبح که بیدار شدم خیلی خیلی بی حال بودم و تمام بدنم درد میکرد گردن درد و کمردردم عود کرده بود فکر کنم همون نیم ساعت که بدون تکیه گاه کنار مزار نشسته بودم اذیت شده بودن و اینقدر عصبی بودم و کلافه بخاطر بهم ریختن هورمونها که خدا میدونه اما با خودم گفتم ببین همیشه اوضاع همین بوده و تا حالا سپری شده اوقات خودت و بقیه رو تلخ نکن رفتم قرص خوردم و دوش گرفتم و شروع کردم به پختن غذا و انگار قیافه ام خیلی نالان بود که دختر دومی که من رو دید اومد کنار دستم کلی کمکم کرد و کارها انجام شد و تا ماهی توی فر پخته بشه منم خوابیدم و خوابم برد و کمی بهتر شدم که بتونم بیام اینجا پیش مادر .
خدایا شکر و سپاس تو را بخاطر نعمت های بی پایانت تاب آوریمان رو بیشتر کن تا سختی ها رو به کمک تو سپری کنیم.