پرستار مادرم .دیشب تا ساعت دو نخوابید و نخوابیدم الان هم مدام در رفت و آمده در حالیکه به سختی میتونه حرکت کنه اما چون همیشه فعال بوده نمیتونه یه گوشه بشینه ظرفهای توی آشپزخونه رو هم شسته من نمیدونم چطوری اما سرسخت و سمج کار خودش،رو انجام میده انگار انرژی نداشته اش رو باید خرج کنه .من خسته روی مبل نشستم و هر کی بیاد به حالم میخنده که مادر پرستاره منه یا من پرستار مادر.
اینجا فعلا چشم شیطون کور خبری نیست از وقتی مردم داوطلبانه اومدن پای کار و یه تعداد ادوات و...ضبط شده خدا رو شکر .
این ابیات این روزا استوری خیلی از افراد بوده از هر طیف و نگرشی
وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟!
خدا کند که بمیرم وطنفروش نباشم!
خدا کند که بیافتد سرم به دامن میهن
ولی به وقت خطر بار روی دوش نباشم
دارم فکر میکنم خائن بودن که شاخ و دم نداره اگه کار مردم رو درست انجام ندیم و مردم رو در تگنا قرار بدیم اگه در لباس دین ،دروغ بگیم اگه ادعای ایمان داریم آما از کلام و سخنمون حرفهای ناشایست و دور از شان و ادبیات سخیف بکار ببریم و هزاران اگر و امای دیگر که اگه کمی بهش فکر کنیم شاید بتونیم حداقل یه کم بارمون سبک تر بشه و آدم حسابی تر باشیم .یه قدمی برای بهتر شدن برداریم.قرار نیست اگر دروغ شنیدیم دروغگو بشیم زخم خوردیم زخم بزنیم یه عده با تندروی و تعصب کار غلطی ازشون سر زد ما هم همون فرمون رو بریم .چون تو با بد بد کنی پس فرق چیست؟ هر حرکتی که باعث بشه امید از دل مردم بره نمک رو زخمشون بپاشه مردم آواره بشن باعث تفرقه بشه .در شرایط الان به قول اون دوستمون وقت ناله نیست مواظب هم باشیم .هم خودمون هم هموطنانمون هم کشورمون.
دوستان عزیزم پست های قبلی رو برای کاربرانی نوشتم که احتمالا از اینکه از دفاع از کشورم حمایت کردم ناراحت شدن و ارتباطی به دوستان قدیمی وبلاگی نداشت سوتفاهم نشه .
در پناه خدا باشید که جز خدا پناهی محکمتر و بهتر سراغ ندارم .