سلام صبحتون پر از نگاه مهربون خدا؛میدونم که خدا جونم داره میگه ای بنده ناسپاس تو تنهایی هات من رو دعوا میکنی اینجا ریاکاری میکنی اما خوب خودت میدونی که من هم یه بنده ناتوانم وقتی کم میارم پناهی جز تو ندارم پس همه غرهام سر خودت میزنم که ازم دلخور نمیشی تلافی هم نمیکنی تو ارحم الراحمین هستی ،الان خدا میگه خوبه خوبه پاچه خواری بسه .استغفرالله
پریروز جای آبجی که مسافرته رفتم پیش مامان و البته قبلش رفتم انجمن آلزایمر ایران البته سایتشون انگار خیلی وقته بروز نشده ولی باز هم خوب بود و کلی چیز یاد گرفتم و از قبل هم یکی از عزیزان دل مجازی بهم گفته بودند تا میتونی مادر رو بخندونم.خوب سعی خودم رو کردم و حداقل خوبیش این بود تمام اون لحظاتی که مادر نخوابید و رفت و اومد با شوخی سپری شد و حال هر دومون بهتر بود یه تایم هم میرفتم رو تختش دراز میکشیدم و ماساژ میدادم تن نحیف و خسته و دردمندش رو.اگه زندگی تک تک زنانی که در زندگیم باهاشون برخورد داشتم رو بنویسم دنیا خوش به حال هیچکس نبوده شاید مقطعی بی دغدغه بودند اما در یه مقطع واقعا اذیت شدند.ولی خوب الان یه فضای مجازی هست و گذاشتن پست های زیبا که دل بقیه رو میبره ولی معمولا تهش که نگاه میکنی بیشتر شوآف هست .یه نمونه اش،دختری بود که هر روز پست های موفقیت هاش که البته خریداش از عطر وادکلن وماشین و...میزاشت و هر روز مینوشت که من تونستم و ...کلی هم ملت به به و چه چه بعدش معلوم شد بعلههه داره خونه یه همجنس خودش رو خراب میکنه و پول از دسترنج خودش نیست بهای عشوه های خانمان سوزه ....و تهش آبروریزی واسه خانواده آبرومندش و...
خلاصه نه اینکه از گرفتاری های بقیه شاد بشیم اما این دنیا پر از چالشهای جورواجور هست از مرحله ای به مرحله دیگه میپریم و وسطش یه تایم استراحت هم بهمون میدن خیلی چالش هاش هم نتیجه کارهای خودمونه و دست خودمونه خیلی هاش هم از اختیارمون خارجه و ....هی میگیم آخه چرا چرا من؟؟ ولی با همه سختی هاش تموم میشه .
اینقد اینجا هوا گرمه به قول اون بنده خدا انگار خدا آبگوشت بار گذاشته ؛شوخی هام با خدا داره زیاد میشه ولی اینقد هوا گرمه که دیشب اومدم میوه بشورم تبدیل به کمپوت شدن از بس آب گرم بود دلم میخواد یه آپشن داشتم که با یه دکمه غیب بشم برم هرجایی که دلم میخواد من از اون آدمایی هستم از مسیر خسته میشم متاسفانه و به مقصد فکر میکنم .چند روز پیش با گوگل مپ رفتم پارک استنلی و با دیدن عکسهاش کلی حالم خوب شد یه بار داشتم میگفتم بازنشسته شدم میرم دوردنیا رو میگردم که دختر کوچیکه گفت اون موقع دور خودت هم نمیتونی بچرخی .بعد وسطی گفت تا حالا دور ایران رو گشتی که میخوای دور دنیا بگردی ،آیا این حرفها از جرائم مادرآزاری نیست.نمیزارن از آرزوکردن هم لذت ببرم .هی روزگار .
یه جیز جالب هم اینه که صبح ها قهوه میخورم سرحال بشم اما قشنگ بعدش میخوابم واگه عصر یه ذره چایی بخورم تا صبح بیخوابم.
در پناه خدا باشید.