مامان فرشته های شیطون

دیروز خوب ما طبق معمول بعد خوندن نماز صبح بعد ازیک شب زنده داری با پیکاسو خوابیدیم آقا هنوز یک ساعت نخوابیده بودیم که برق رفت و من بیهوش میشدم از زور بیخوابی و بواسطه گرما به هوش میومدم نمیدونم چقدر طول کشید در عالم احتضار بودم که برق اومد اما 5دقیقه نشد که دوباره رفت آقا طپش قلب شدید داشت کار دستم میداد از یه طرف گرمای غیر قابل تحمل البته خودمم هم گرمایی هستم و از یه طرف بیخوابی وای حالت بدی بود پا شدم وضو گرفتم دو صفحه قرآن خوندم داشتم میمردم میخواستم برم یه قرص بخورم با یه لیوان آب خنک شاید حالم جا بیاد اما دلم نمیومد روزه ام رو بشکنم باید مقاومت میکردم دیروز بعد یک ساعت برق اومد اما تمام روز فکر میکردم وای چقدر ضعیفم طاقت گرمای یک ساعته ندارم خدائیش به نظرم دیروز گرما از 50درجه هم بیشتر بود و دلم برای همه جنوبیها خصوصا استان بوشهریها سوخت چه درآمدی دارد این استان از عسلویه تا خارگ از گمرک و صیادی چقدر درآمد دارد ولی امکانات شاید 20درصد شهرهای دیگر هم ندارد برای همه چیز باید آویزون استانهای همجوار باشیم دلم سوخت برای کارمندهای اینجا که یکیش خودم و همسرم هستیم که جز حقوق یک سال هست نه حق مسکن داده اند نه ماموریتها تازه اینجا حق مهد کودک ،ایاب و ذهاب و سبد کالایی هم خبری نیست هیچ وقت نمیداده اند نمیدونم اما از صبر مردم نباید اینطور سوءاستفاده کرد البته از ماست که بر ماست .مقصر هیچ کس نیست جز مسئولان بومی استان .

به نظرتان در استانی که دمای هوایش بیش از 50 درجه است باید برق قطع شود من میدانم که در تابستان سکته های قلبی در شهرم زیاد میشود افرادی که مجبورند برای خرید ،گرفتن نان در صف های طولانی بایستند و خرید از بازارهای روباز و گرم و نبود یک محل تفریحی مناسب در کنار دریا همه از بی حالی و بیفکری مسئولان بومی ماست. خدایا میدانی که اینها درد دل بود و من هم شاید یکی از آن آدمهای بی مسئولیت باشم اما کمکم کن تا بتونم مفید باشم و حقی بر گردنم نباشد.

امروز یاد گرفتم که اگر پدر و مادر باهم دعوا کردند و پدرتان به مادرتان زور میگوید و میدانید حق با مادرتان هست شما حق ندارید به پدرتان بی محبتی کنید ضمن اینکه آن کار پدرتان ناپسند است اما حرمت پدر را باید نگه داشت.پدر عزیزم من دوستت دارم و مرا بخاطر همه نادانیهایم ببخش کاش میتوانستم خنده و شادی را در وجودت زنده کنم تا از زندگی لذت ببری.