دوشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۲ | 1:45 | مامان فرشته -
دیشب شب قدر بود و من و سه دخترم از شبکه 1از حرم امام رضا برنامه شب احیاءرا دنبال کردیم دختر بزرگم دیشب تا صبح اینقدر اشک ریخت که سحر سردرد گرفته بود دلش حرم امام رضا میخواست دلم براش کباب شد اما کاری از دست من بر نمی آمد گفتم امام رضا خودت ارومش کن من چکار کنم ؟دخترم آرزوش بود شب قدر تو حرم باشه اما نمیشه .بیشتر برای این هوایی شد که امروز کلی از فک و فامیلها با ماشینهای خودشون رفتند مشهد سه تا داداشها با خواهر کوچیکه و خونواده دایی و ماشاءالله به نظرم 6تا ماشین بودند و بدنبالشان اشکهای جا ماندگان بود و دلم برای مادر خیلی سوخت که با حسرت نگاه میکرد وچقدر مادران ما مظلومند و اسیر دستهای شوهر ،پدرم میتونه بره ولی نمیره دلایلی برای خودش داره ولی سختش هست مادرم رو هم تنهایی بفرسته چه میشود کرد خدایا به حق علی ابن موسی الرضا خودت جور کن پدرم راضی بشه.
اما دیشب برا همه دوستان دعا کردم اگر چه من بسیار بی اعتبارم اما خدا رو بزرگی و عظمت خودش قسم میدهم هر کس هر آرزویی داره برآورد به خیر شود انشاالله .
دوستان عزیزم من را هم در لحظه های سبز دعایتان فراموش نکنید .دلم همراه خواهر برادرها هست که شب های قدر مهمان امام رضا هستند آقا چقدر من بدم چقدر بد که دعوت نشدم قربون صفای حرمت مرا ببخش من زائر حرم اجد ادغریبت بودم زائر پدر و پسر بزرگوارت بودم زائر نوه و نتیجه ات بودم به حرمت آنان مرا هم دعوت کن که شرمنده دخترم نباشم.