شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۲ | 19:51 | مامان فرشته -
روز چهارشنبه بعد از ناهار هتل را ترک گفتیم و کلی هم از عوامل هتل تشکر کردیم و رفتیم پارک نزدیک هتل یه نیم ساعت بچه ها بازی کردند و بعد یه ماشین گرفتیم رفتیم خونه دوستمون و بعدش با هم رفتیم اطراف خونشون واسه خرید که خدائیش قیمت جنسها از شهر خودمون بیشتر بود و چیز خاصی نگرفتم و برگشتیم شام خوردیم و خوابیدیم صبح با همسر رفتیم حرم بچه ها تا اذون صبح بیدار بودند واسه همین ما از حرم برگشتیم همچنان خواب بودند و بعد از ناهار و شستن ظرفها رفتیم بالا و برنامه ریختیم شب بچه ها رو بردیم بیرون تا صاحبخونه اگه جایی میخوان برن راحت باشن تاکید کردیم که شام هم بیرون میخوریم دخترشون هم با خودمون بردیم تو بازار بچه ها کلی اذیت کردند و بعدش رفتیم حرم نماز خوندیم و دوست همشهریمون که قرار گذاشتیم دیدیم خیلی خسته شده بودیم برگشتیم بازار غدیر دوتا چادر واسه دو دختر خریدیم و بعد هم رفتیم اشترودل خوردیم و موبایل ما هم که توسط بچه ها جامونده بود و به دست یه زائر که از نجف اومده بود به لطف آشنایی همسر با زبان عربی پیدا شد و برگشتیم خونه و تا دوازده نشستیم بعد رفتیم خوابیدیم صبح با همسر رفتیم که بریم بازار رضا واسه چادر برا خودم که ساعت 10بود رسیدیم نگاهی به حرم کردم به شوهر گفتم بی خیال بازار بریم حرم رفتم و بالاخره دستم به ضریح رسید و پارچه ای که از کربلا اورده بودم و به ضریح امام حسین متبرک بود به ضریح امام رضا هم متبرک شد و بعد سر راه یه روسری تنها چیزی که برای خودم خریدم و واسه خانوم دوستم و دخترش هم روسری گرفتم و برگشتم خونه و وسایل رو جمع کردیم ناهار خوردیم و آژانس گرفتیم و خداحافظی از خانواده دوست مهمون نواز مشهدی و بعد ترافیک و بالاخره رسیدیم ترمینال امام رضا و سوار ماشین شیراز شدیم که خدائیش راننده بسیار متین و مردم داری بود بازهم شیرازیهای خونگرم که همردیفمان بودند باعث شد اصلا نفهمیم این بیست و یک ساعت چطور سپری شدخصوصا با همنشینی با خانوم شیرازی به اسم اعظم خانوم با پسر خوشگلش عرفان
ساعت 11رسیدیم شیراز وسایل رو گذاشتیم امانات ترمینال و بعد از خوردن ناهار و خوندن نماز ماشین گرفتیم رفتیم زیارت شاهچراغ و یه گشت هم بازار اطراف شاهچراغ و خریدن یه کم تنقلات و آجیل و برگشت به ترمینال و حرکت با اتوبوس بسیار ناراحت و بالاخره ساعت سه و نیم نیمه شب به خانه امان رسیدیم در حالیکه روحمان سرشار از رضایت از این سفر معنوی بود خدایا شکرت