همسر اوضاعش زیاد خوب نیست دو سه روز پیش بعد از دیدن بازی فوتبال به نظرم خیلی هیجان زده شد و قلبش به طپش شدید افتاد حدود 140تا در دقیقه دوبار بردیمش اورژانس الان بد نیست و من دوباره دلهره دارم نمیدونم چکار کنم ؟ استرسهای بیماری من رو خیلی دپرس کرده فقط به خدا پناه میبرم و از دوستای گلم التماس دعا دارم.
دیشب به شوخی به پدر شوهر میگم بابا بیاین بچه تون تحویل بگیرید این جنس اصل نبوده شوهره چینی به من دادید پدرشوهر میگه نه ما بچمون رو سالم دادیم دستت تو اوراقش کردی و مادر شوهر اما حق داد به من گفت والله حق داری خسته بشی هر روز یه مشکل هرکی باشه کم میاره (بالاخره یکی از بنده طرفداری کرد)آخه پدر و مادر خودم هم طرف شوهرند و من بیچاره بسیار مظلوم.
دیشب بعد خونه پدر شوهر یه ساعت رفتیم خونه بابام و بعد هم خونه خواهر بزرگه که پاتوق همه خواهر برادراست بنده خدا چه زجری میکشه از دست وروجکهای ما ولی هر روز با روی باز از ما پذیرایی میکنه.خدا جون میدونم دوباره زیاده روی کردم شاید هزاران بار توبه کردم و دوباره رفتم سرخونه اول اما لطف بی پایان تو مرا اینقدر گستاخ کرده دوباره مرا در آغوشت بگیر تا آرام شوم.