بعد از رفتن گوشی در کیسه برنج آقا ما خوابیدیم و بعدش گفتیم بریم پیاده روی که ململ خانم اشک ریزان از خواب بیدار شد سردرد شدید داشت ظهر هم گفت کلمات توی گوشی نقطه هاشون چشمک میزنند و حال بدی داشت چیزی در حد انفجار سر خوب علایم میگرن بود و من هم یه مسکن بهش دادم و سرش رو بستم و توی یه جای تاریک خوابوندمش بهونه گیر شده بود محکم بغلش کردم تا مسکن اثر کنه یه ساعتی طول کشید خدا رو شکر بعدش بهتر شد البته کم خوابیدن و استفاده مدام از گوشی هم مزید بر علته .
بعد خوب شدن ململ با یه ساعت تاخییر رفتم پیاده روی و بعد هم سری به خونه بابا زدم و دیگه ده خونه بودم سینه مرغ گذاشتم بیرون و برنج اب گذاشتم تا صبح زود ناهارم رو اماده کنم این وسط ظرفها رو هم میشستم تا خوابیدم یازده بود گوشی هم نداشتم که وقتم رو بگیره .صبح پنج و نیم پا شدم ناهارم رو اماده کردم و بعد صبحونه راهی محل کار شدم که باید میرفتم ماموریت اطراف شهر وقتی برگشتم خونه ساعت یک بود ناهار رو گرم کردم و با بچه ها ناهار خوردیم خوابیدم بیدار شدم گوشیم رو از قرنطینه خارج کردم روشن شد ولی لکه جوهری روش هست دیدم حقوق دادن ولی قسط وام کارت اعتباری که هنوز ازش استفاده نکردم ازش کم شده و یک سوم حقوقم کلا به فنا رفت و اینچنین بود سومین اتفاق خوب هم افتاد اقا من دیگه نمیخوام انرژی مثبت جذب کنم همچنان به غر زدن ادامه میدم کاینات دیگه به غرای من عادت کرده خلاصه دیگه من این قانون رو گذاشتم واسه اهلش به ما نیومده این قرطی بازیها![]()