روزهای که گذشت کمی سخت اما گذشت یه لرز یه روزه و سردرد دو هفته ای و اخرش هم زانودرد شدید که باعث شد تنها تفریحم یعنی پیاده روی رو موقت بزارم کنار ،بالاخره تونستم طی دوماه چهار کیلو از اضافه وزن 12کیلویی رو آب کنم خدا کند که بره دیگه برنگرده![]()
توی عید بالاخره موفق شدم یه سرو سامونی به خیل عظیم گلدونهای ریز و درشت بدم بنظرم صدتا شدن که بیشترش گلدونهای ریز ریز فسقلی هستن کلا علاقه زیادی به خرت و پرت های ریز دارم دختر کوچیکه هم به خودم رفته هرچیز ریزی ببینه میخره از ساک باربی گرفته تا حوله و گهواره و ....حالا یه روز بشه یه عکس از وسایلش بگیرم خیلی عشقولین.من یه مامانم که فقط سنم رفته بالا و هنوز کودک درون بیش فعالی دارم.
خلاصه روزانه به این گلدونای ریز و درشت که بیشتر هم توشون کاکتوس هست اب میدم و قربون صدقه شون میرم قبل سال جدید یه روز رفتم دوتا گلدون رز خوشگل و دوتا گل فصلی خریدم گل رز مینیاتوری بود خوب همون جوری با ساقه خشک شده و خیلی بامزه هست همینجوری با خاک نگهش داشتم تا وقتی که از ریخت بیفته ازش لذت میبرم.
چند تا گل پیچک کاشتم و از دست آقا خرگوشه دورشون شید کشیدم رشدشون خیلی کمه ولی هر روز که بیدار میشم اول میرم به اونا سرمیزنم خدا رو شکر اگر چه کولرها روشنه اما هوای بیرون هنوز خنکه کاش امسال گرم نشه به کجای دنیا برمیخوره البته که بر میخوره بعد چطوری نخل ها ثمر بدن (رسما خل و چل شدم )همه دوستام رو تو گوشی لینک وبلاگاشون رو ستاره دار کردم روزانه میخونمشون و ذوقشون میکنم.
ماه عشق و دوست داشتنی رمضون هم نه روزش رفت و من عاشقشم هر چند امسال سیمم وصل نمیشه و اون لذتی که میخوام نمیبرم برام با دلهای پاکتون دعا کنید دوستتون دارم