از وقتی برگشتم فقط سرجام خوابیدم انگار اونقدر کمبود خواب دارم که بیهوش میشم بدنم ضعف شدید داره گلو دردم با چند بار غرغره اب نک اوکی شده اما اون بدن درد وضعف بدنی هست دیشب که با ابجی پیاده رفتیم تا خونه بابا که فقط ده دقیقه راه هست من به زور خودم رو کشوندم و یه ساعت نشستم مهمون که اومد براشون داشتم از حال میرفتم زنگ زدم همسر اومد دنبالم برگشتم خونه با همون لباسها خوابم برد ساعت ۱۰بیدار شدم و تا ۱بیدار بودم دوباره خوابم برد اما چه خوابی از هرچه نگرانی داشتم توی خواب دیدم کلا خوابم روی محور مسکلاتم می چرخید صبح که بیدار شدم بجه ها که راهی شدن ساعت ۸دوباره خوابم برد تا ساعت ۱۱ که بلند شدم ناهار درست کردم خدا کنه دیگه امشب اوکی بشم حس بطالت بهم دست میده
برگشتم خونه دسته گل بود الان بهم ریخته هست خوب هم خودم بهمش ریختم هم بقیه وقتی هستم روی من حساب می کنند وعملا کاری انجام نمیدن مگر اینکه بخوام
چند تا دغدغه دارم تو پست بعد مینویسم خواهش میکنم بهم مشورت بدید تو دنیای واقعی بخوام مشورت بگیرم انگار بعدش به روت میارن که اره فلان مشکل داشتی و...سختمه