مگه بچه بودی رفتی زیر بارووون ؟؟ اخه ادم چی بهت بگه 😅اینها حرفهای دختر دومی بود وقتی میدید من زار ونزار افتادم تو تخت و نای بلند شدن نداشتم با بی حالی گفتم اره اما خیلی کیف داد یه نگاه عاقل اندر سفیهی کرد یادش رفته هر وقت بارون میومد با زور داد وبیداد از ریر باروون جمعش میکردم والبته کودک درون من کوچولو مونده خوب چیکار کنم من هیچیم به آدمیزاد بالغ نرفته 😅
دیشب که رفتم خونه بابا دولیوان دمنوش بدمزه درست کردم خوردم ودوتا ویتامین سی ۱۰۰۰ هم خوردم اومدم خونه تخت خوابیدم صبح هم بعد راهی شدن بچه ها تا ۱۱خوابیدم خدا رو شکر کمی بهترم.
اما دغدغه هام که مثل خوره افتاده به جونم:
۱-دختر اولی حاضر نشد برگرده دانشگاه در حالیکه دوترم با معدل خوب زیست خونده و میگه میخوام امتحان مجدد بدم 😪😪😪من خوشبین نیستم
۲- دختر دومی یه عالمه کتاب برا کنکور میخواد اونم رشته انسانی نمیدونم کدوم کتاب وچطوری وکجا براش تهیه کنم حاضر به گرفتن مشاور هم نیست
۳-دختر سومی اصرار داره مدرسه اش رو عوض کنه و دلیل خاصی هم نمیگه
۴-یه مشکل حاد بین یه زوج هست که هرجور داریم میانجیگری میکنیم فایده نداره هردو به شدت لجباز و هر کدوم به نوعی مقصر وحق به جانب سعی کردیم جانب عدالت بگیریم اما به جای ثواب داریم کباب میشیم وامان از مشاوران نادان که باعث وخامت اوضاع میشن
۵- مشکلات سرکار رفتن سرجاشه نه میشه برم نه میشه نرم حیرووونم
۶-قول دادم مادر رو ببرم دکتر شیراز خانواده ام شاکیند که همه اش خونه نیستی حالا موندم چکار کنم
۷- همسر دوباره چند اختلال واسه سلامتیش بوجود اومده دارم یکیش رو که از دستم بدمیاد مدیریت میکنم اون یکی رو فقط خدا کمک کنه واقعا در همه ابعادش سخت ونفسگیره
مشکلات اقتصادی و ......بماند
کمکککککککککککککککک مشاوره ای میخوام چقدر مادر بودن سخته همسر بودن فرزند بودن اخه نسل ما همیشه دستش به زانو خودش بوده دست بقیه هم دوباره به زانوهاش 😁
خیلی غر زدم ببخشید محتاج انرژی مثبتتون هستم الهی حال دلتون خوش وسرشار از ارامش باشید دغدغه های من هم الهی به بهترین وجه برطرف بشه