از دست بابای حرف گوش نکن

پنجشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۱ | 23:3 | مامان فرشته -

همسر بعد از نمازمغرب و عشاءرفته همین الان ساعت 11اومده دوباره برای دخترهای لوسش چیپس اورده حالا هرچی ما داد و بیداد بزنیم فایده نداره ململ میگه وای دوباره بابایی چیزهای بد اورده بعد خودش و آبجی هاش دور باباش میشینن و چیزهای بد رو میخورن من از دست بابا شکایت کنم یا دخملاش .تازه ململ خودش آخرهای چیپس که میرسه زودی ظرفه رو میزاره جلوش نمیزاره هیشکی دست بزنه آخه دخترم خیلی فداکاره نمیخواد خواهرا و باباش چیزهای بد بد بخورندو تندی خودش اونها رو میخوره.امان از دست این خاندان حرف گوش نکن.

مشخصات وب

بسم الله الرحمن الرحیم وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَلَمین ---
-بیوگرافی روزی که وبلاگ را ساختم :
من یه خانم 36ساله ام با سه دختر ناناز و شیطون و بلا.کارمند هستم کلی هم دغدغه دارم همیشه عاشق خوندن رمانهای خانوادگی بودم و دوست داشتم خاطراتم رو بنویسم ولی همیشه تنبلی و کار بهانه خوبی بود حالا که یه کم فراغ بال دارم دوست دارم بنویسم عاشق آدمهای صادق و راستگوهستم و متنفر از آدمهای دروغگو ،ریاکار و نان به نرخ روز خور و متکبر

مامان فرشته های شیطون

روزمرگی های یه مادر شاغل با سه دختر شیطون

از دست بابای حرف گوش نکن

مشخصات وب

منو وب

پیوندها

آرشیو وب

کد پربازدیدترین

پیج رنک

الکسا

آمارگیر وبلاگ

کد پربازدیدترین

کد پربازدیدترین