دوشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۳ | 2:15 | مامان فرشته -
پیش مادرم هستم دیشب خواهر بزرگه بخاطر مریضی دخترش،مجبور شد بهم زنگ بزنه و من بیام جاش،البته منم از خدام بود چون پنجشنبه کار داشتم.
اما مادر اصلا نمیخوابه و من دارم از بی خوابی هلاک میشم جدیدا میگه موقع فوت بابا اصلا اینجا نبوده ،و این من رو نگران میکنه .باید یه فکری براش،کنم. سرم در حالت انفجاره دارم سعی میکنم آرووم باشم اما ....
قدر سلامتی رو بدونیم .