صندلی سبز آبی پدر رو گذاشتم توی بالکن و در حالیکه شارژ گوشیم داره تموم میشه میخوام بنویسم.آسمون یه تیکه ابری هست باد میوزه اما خنک نیست باروون یدفعه میاد و یهوو قطع میشه .کل اینهفته باروون داشتیم منم که عاشق باروون اما نتونستم ازش لذت ببرم دو تا درد همزمان زمینگیرم کرد یکی کمردرد همیشگی و دیگری درد آندومتریوز که اونم قشنگ حالم رو گرفت ایقد اذیتم کرد که با مسکن و آبگرم و ...کمی بهتر میشد اما نمیرفت ولی به هرحال بهترشد.واسه همین آرزو میکنم هر چیزی که دوست دارید براتون اتفاق بیفته حتما حالتون اونقدر خوب باشه که از اون اتفاق خوب لذت ببرید .منم گذاشتم پای کفاره گناهانم .و اون حدیثی که اگر خاری به پای آدمی برود گناهی از او بخشیده میشود. واینجوری تحمل کردم.
دارم فکر میکنم بیشترین چیزی که همیشه در طول این زندگی نزدیک به نیم قرن (وی از نسل دایناسورها بود) من رو اذیت کرد هر جمله و نگاهی بود که حالت تحقیر یا مسخره کردن داشت و چقدر اذیت میشدم خوب خیلی وقتها احتمالا واکنش نشون داده ام اما خیلی موارد حرفی نزدم و جالبه وقتی جوابی نداده ام و خودخوری بعدش اذیتم کرده که چرا من چیزی نگفتم قشنگ مدتها بعد خدا جواب داده .اما همه اینها رو نوشتم که به خودم بگم خوب حالا مچ خودت رو بگیر .خودت چقدر با کلامت نگاهت رفتارت خواسته یا ناخواسته کسی رو تحقیر کردی یا اون حس رو بهش دادی؟؟؟؟؟؟
به چند نفر زخم زبان زده ای؟به چند نفر حس ناکافی بودن داده ای؟دل چند نفر رو شکسته ای؟
خدایا زیر این باروون قشنگ؛ به حرمت تمام قطرات دلنواز و روح افزای باران مرا و همه ما را ببخش،و فرصت جبران همه کارهایی که نادانسته و دانسته ،موجب شده دل بنده ای رو شکستیم و باعث رنجش خاطرش شده ایم عطا کن.
دیروز که اومدم پیش مادر ؛افطاری رو نصف نیمه آماده کرده بودم بخاطر همون ناتوانی ناشی از دردها،دخترها کمک حال بودند اما خوب هم هنوز کامل خوب نشده هم روزه دار بودن و خواب بودن دلم نمیومد که بهشون کاری بسپرم .یه ساعت مونده به افطار با مامان اومدیم خونمون تا من افطاری رو آماده کنم مامان اصلا تحمل نداشت دخترای قشنگم خیلی همکاری کردن سریع افطار رو برداشتیم و داداش اومد دنبالمون برگشتیم خونه بابا تا مادر آرووم گرفت .و همسر هم بعد اذان به ما ملحق شد .بی قراری مادر که زیاد میشه دختر کوچیکه چشماش اشکی میشه و آبجیاش هم همینطورن خدا رو شکر در قضیه مادر خیلی من رو درک میکنند در حالیکه خیلی وقتها خودشون به من احتیاج دارند اما از اینکه من برم پیش مادر اظهار نارضایتی نمی کنند خدایا هوای دختران پاک و مهربونم و تمام دختران و فرزندان این کره خاکی رو داشته باش خدایا عاقبت بخیری؛سلامتی؛شادی؛رضایت و ارامش درون ؛ثروت و برکت رو به زندگی هاشون جاری کن که خوشبختی اونها خوشبختی ماست.