اولا ببخشید پست قبل بدون ویرایش منتشر شد که یه عالمه مشکل نگارشی و املایی داشت حوصله ام نشد چک کنم.
چند تا نکته توی این سفر پررنگ بود:
وجود همسفرای جوون وشوخ سختی راه رو آسون میکرد و توی تموم لحظات تقریبا سخت تاخیر و نامناسب بودن اتوبوس یه راهی برای سخت نگذشتن بود و این عالی بود.
واسه اولین بار که من رفتم اکثر جاها پول ایرانی میخواستن و جالب اینکه دینار رو سر مرز ۶۰تومن مسافرا خریدن ولی توی اکثر مغازه ها ۵۰حساب میشد فقط اطراف خیابون علقمی و خیمه گاه همون ۶۰تومن بود پس داشتن مقداری پول ایرانی به صرفه بود که من همراه نداشتم .
هوا نوسان داشت من یه شال کشمیری سبک بردم که نقش پتو برام داشت خیلی به دردم خورد هر جا نیاز نبود راحت توی ساک دستی جا کردم.
اولین بار بود توی یه سفر زیارتی اینقدر عکس گرفتم اونهم بقیه گرفتن و یادگاری موند .
تنوع زوار از کشورهای مختلف زیبا بود خصوصا هند و پاکستان و لبخندهایی پت و پهن که مبادله میشد و با نگاه با هم حرف میزدیم من این قسمت سفر رو دوست داشتم خصوصا نوحه خوانی هندی ها و پاکستانی ها خیلی جالب و دلنشین بود.تعدادشون هم زیاد بود.
همون شبی که تنها رفتم بین الحرمین نشسته بودم یه خانواده هندی سنتی هم بودن یه مرد جوون که کلاه مخملی پولک دوزی سرش بود بعد یه خانم خیلی مسن که اونجا دراز کشیده بود ایرانی بود از آقاهه پرسید از کجا اومدین؟آقاهه گفت هند بعد خانمه همون طور که دراز کشیده بود دستهاش رو عین هندی ها جلو صورت گرفت و خیلی فکاهی گفت آچااااااااههههههههه وای مرده زد زیر خنده .حرکت اون خانم واقعا خنده دار بود.
از طفلان مسلم که در روستای مسیب هست یه قوطی شیره خرما خریدیم که واقعا عالی بود .
پتوی مسافرتی بصورت متری موجود بود که توی دست اکثر خانمهای ایرانی دیده میشد که مقدار زیاد خریده بودند .من حوصله حملش رو نداشتم نیاز هم نداشتم.
وضع بهداشتی به وضوح بهتر از چند سال قبل بود قبلا واقعا افتضاح بود اما الان خیلی بهتر بود اما هنوز هم معلومه فکری برای بازیافت ندارند اما اینکه حداقل مقدار زیادی زباله توی دید زوار نبود پیشرفت حساب میشد البته من آخرین سفر کاروانی رو قبل از کرونا داشتم که مدت زیادی گذشته .
سرویس حمل ونقل و جاده ها و راهها خیلی بهتر شده بود.
وجود تنوع ماشینهایی زیاد مورد توجه آقایون بود و داغ دلشون تازه میشد از اونجایی که من وسیله راه بره و دلباز باشه و خنک برام کافیه برام جذابیت نداشت. اما رنگهای خوشگل و متنوع جالب بود.
توی یه مسیر قبرستون ماشینهاست حجم عظیمی آهن در همه جا به چشم میخورد معلومه بازیافت براشون یا بصرفه نیست اما هر جا نگاه میکردی ماشینی زنگ زده رو پیدا میکردی که رها شده بود.که ظاهر نازیبا داشت.
همچنان نهرها پرآب بود و خیلی جاها سرسبز بود خصوصا راه رسیدن بسمت کاظمین و سامرا.
بهترین کار برای رفتن به سفر سبک سفرکردن هست به خصوص از راه زمینی من فقط،یه ساک چرخدار و یه ساک دستی راحت سبک جادار داشتم و این خیلی خوب بود و کارم رو راه مینداخت.
موقع رفتن با خودم چند ورق قرص و پماد بردم که به درد همسفران خورد .دو مورد مشکل گوارشی و یه مورد سوختگی انگشت با آب جوش داشتیم که با همین داروهای من رفع و رجوع شد.
شاید این نکات برای خیلی ها بدرد نخوره اما اگه به کار یه نفر هم بیاد برام کافیه .و ارزشمنده.
موقع برگشت بیشتر همسفران بخاطر شرایط نامناسب اتوبوسها در سازمان حج و زیارت مشکلات رو ثبت کردند امیدوارم که برای بقیه این مشکلات پیش نیاد.