یکهفته درگیر گرفتن داروهای مادر بودم سامانه باز نمیشد آخرش عکس نسخه کاغذی فرستادم داداش از شیراز داروهای جدید رو گرفت. تایم داروها رو مجبورم تغییر بدم شاید عوارضش کمتر روی خواب مادر تاثیر بزاره .چون واقعا شبها تا صبح میره و میاد و نه خودتش توانی براش میمونه نه مراقبش.
از لحاظ جسمی وقیافه وصورت ..من از همه خواهرها به مادر شبیه ترم.
داداش بزرگم سه شب با خانمش پیش مامان موند همیشه خانمش تنهایی میاد و بعد این سه شب که متوجه شده که مامان اصلا قرار نداره هم خیلی غصه میخوره حتی گریه میکنه و هم عذاب میکشه
چیکار میشه کرد .
خدا رو شکر همه مسافرهامون از سفر برگشتن و امشب همه جمع بودن و البته چالش ها هم کم نیست خانواده شلوغ دردسرهای خیلی زیادی هم داره. انشاالله همه اش ختم به خیر بشه.
مامان بلند شد برم.