یه کتاب هست دوساله خونمون هست از شوهر خواهرم امانت گرفتم اما نمیدونم چرا تمومش نمیکردم و دلمم نمیومد کامل نخونده برش گردوندم و مرتب بهش گوشزد میکردم کتابت پیش منه اون بنده خدا هم مرتب میگفت حتما کامل بخون.
چند تا داستان هست از یه مرد روحانی که در دهه ۴۰ از خیلی ها جلوتر بوده این کتاب و کتاب جاذبه و دافعه حضرت علی واقعا ذهنم رو نسبت به آنچه به اسم دین در جامعه به نسبت ریاکار امروزی نمود پیدا کرده درگیر کرد.
چند جمله کتاب شیخ بی خانقاه برای یادآوری خودم مینویسم.که به دلم نشست:
یکی از مغالطه های ویرانگر در جامعه ما این است که حافظه جای فهم و سواد را گرفته است.
اگر موسیقی موجب ارتقای روح شود شنیدنش واجب و اگر موجب انحطاط روح شود حرام و اگر هیچ نقشی در روح انسان و عالم معنی بازی نکند مباح است.
یادت باشد ما از دیگران بهتر نیستیم.ما قاضی دیگران نیستیم ما موقعیت های دیگران را نمی دانیم ما نمی دانیم اگر ما در چنان موقعیتی بودیم چه میکردیم.
زیبایی ظاهری گاه موجب غرور و سرکشی میشود. زیبایی باطنی همیشه میوه اش تواضع و محبت و افتادگی است.