پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ | 17:1 | مامان فرشته -
سلام دوستای خوبم روز دوشنبه با داداشم رفتیم دکتر ساعت یک رفتیم ساعت سه و نیم مطب بودیم و من مطب دکتر حالا از قبل نوبت گرفته بودم به 70نفر نوبت داده بود اونهایی که زودتررسیده بودند دفترچه داده بودند و ما نفر 47 بودیم 3بار رفتم گفتم بابا کار دختر من یکدقیقه طول میکشه اما خوب منشی هم حق داشت و قبول نمیکرد ساعت هفت و نیم نوبتمون شد 4ساعت روی صندلی نشستن خیلی سخت بود اما کلا بسیار برنامه نوبت دهی ضعیف بود و ملت حسابی کلافه شده بودند و کلی هم دعوا میکردند خلاصه نوبت ما شد و دقیقا شاید با نسخه نوشتن و معاینه و لنز دراوردن کمتر از 5دقیقه شد من برا معطلی ناراحت نبودم واسه اینکه داداش و زن داداشم معطل شدند خیلی ناراحت بودم چون حداقل یکساعت و نیم بخاطر ما معطل شدند و خلاصه دکتر فرمود زخم قرینه خوب هست فقط دوتا قطره و پماد داد که باید دو هفته تو چشم دختر مان بریزیم واسه پیشگیری از عفونت و... خدا رو صدها هزار بار سپاس
خلاصه شب ساعت یه ربع به ده رسیدیم و اینقدر خسته و کلافه بودم فقط دراز کشیدم و به مسواک زدن یا نزدن بچه ها هم گیر ندادم حالم حسابی بد بود ولی خوابم برد و فرداش دخمل رفت مدرسه خدا رو شکر به دعای شما دوستای عزیزم.
خوب خبر بعدی من سه جلسه هست رفتم کلاس های آموزش رانندگی خوب فعلا عکس العمل من کند هست و همسر هم که همراهم هست کلی ازما ایراد میگیرد میگم آقا شما چندسال هست رانندگی میکنی باید فیلم کلاسهای آموزشیت باشه تا بتونی نظر بدی والله
امشب هم تولد من هست و من رسما 37سالم تموم میشه و از خدای خوبم بابت همه نعمتهایی که بهم داده تشکر میکنم و از سمیه عزیزم هم که یادش مونده بود تشکر میکنم و امروز ازخدا خواستم چون 1355 دنیا اومدم 1455 من رو از دنیا ببره میگم به نظرتون کم نیست بگم 1555 رندتر نیست والله کلاس هم داره.[خنده]
دیشب هم خونه داداشم روضه بود و روضه حضرت علی اصغر نذر نوه داداشم که عمل باز قلب انجام داده خدا رو شکر الان بهتر هست الحمدولله و ما تا دیر وقت او نجا بودیم و قسمت آخر باران هم تو قسمت زنونه مجلس با جمعیت سی چهل نفری تماشا کردیم واسه خودش سینمایی بود.
امروز صبح یکی از همکارهای قدیمیم که الان رفتند یاسوج با خانمش ساعت نه و نیم اومدند خونمون کلی خوشحال شدم واسمون کنجد بو داده و رب انار اورده بودند خیلی مهربونند البته فردا برمیگردند و گفتند شاید اسفند دوباره بیان.انشاالله
خلاصه تا میتونید برای من انرژی مثبت بفرستید چون از اول اسفند بر میگردم اداره و دلم میخواد همه چی رو از نو شروع کنم و ایندفعه زیاد سخت نگیرم و اگه خدا کمک کنه از کار و زندگی لذت ببرم نه استرس و ترس از اتفاقهایی که شاید اصلا هم اتفاق نیفته.داشته باشم.
محتاج دعای سبز همه عزیزان دلم هستم انشاالله شب جمعه آروم و شادی داشته باشید.
خدایا تو را دوست دارم مانند قطره های لطیف باران بر گلبرگهای زیبای گلهای نرگس.وجود ناقابل مرا از امواج رحمتت سرشار کن و مرا هرچند روسیاه و غرق گناه در زلال نورو جلال و جبروتت شستشو بده و قلبم را چون آیینه صیقل ده.